هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

ارزیابی عملکرد کارکنان : یکی از مباحث جدید و بسیار مهم که بسیاری از صاحبان کسب‌و‌کار باید با آن آشنا باشند هوش تجاری است. هوش تجاری نکات و قواعدی را که افراد با استفاده از آن‌ها می‌توانند در عرصه‌‌ی کسب‌و‌کار خود به پیشرفت چشم‌گیری دست پیدا کنند را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و مانند یک راهنمای سودمند عمل می‌کند. به همین جهت، عوامل سود و زیان را می‌توان به کمک آن مشخص کرد.

هوش تجاری برای هر نوع سازمانی با هر اندازه‌ای مفید است. به طور کلی هر کسب‌و‌کاری که اطلاعات و داده‌های قابل اندازه‌گیری و مقایسه داشته باشد، می‌تواند از سیستم هوش تجاری استفاده کنند؛ انواع شرکت های تجاری، رستوران ها و فست‌فودها، شرکت‌های خدماتی، شرکت‌های آی‌تی، شرکت‌های مسافرتی و..

هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

مقدمه ارزیابی عملکرد کارکنان (ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری)

ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری : سیستم­ هایی که بر اساس مبانی هوش ­تجاری پایه ­گذاری می­شوند نقاط قوت فراوانی نسبت به رقبا دارند. یکی از موارد بسیار مهم ارزیابی است و از شروط مهم برای مدیریت موفق و کنترل سازمان ارزیابی درست و کامل پرسنل مشغول در یک سازمان است. در دوره کنونی اگر قادر به ارزیابی چیزی نباشیم قادر به مدیریت آن نخواهیم بود. البته با توجه به اینکه مدل­ها و روش ­های متفاوتی برای انجام این­کار ابداع شده است، ارزیابی عملکرد همچنان فرآیندی چالش برانگیز و مشکل است. مسائلی مانند انتخاب شاخص ­های مناسب و قابل اندازه ­گیری، جمع آوری و دسته ­بندی اطلاعات دریافتی و برقراری ارتباط صحیح و منطقی بین شاخص ­ها از مهم ­ترین چالش ­ها در مورد ارزیابی عملکرد پرسنل است. در جهان رقابتی، پیچیده و به سرعت در حال تغییر اطلاعات محور، وجود بینش صحیح و بهنگام از فعالیت ­ها و شرایط تجارت برای کنترل میزان سلامت و مطابقت با نُرم­ های تجاری ضرورت دارد.

ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری

اکنون با توجه به سودمندی هوش تجاری و گستردگی کارایی‌اش می‌خواهیم بدانیم: چگونه هوش تجاری به ما را در ارزیابی عملکرد کارکنان کمک می‌کند؟ اما قبل از پاسخ به این سؤال تعریف ساده‌ای از هوش تجاری می‌کنیم تا ببینیم در نگاه کلی چگونه عمل می‌کند و بعد با روش‌های ارزیابی عملکرد فارغ از ابزارهای ارزیابی آشنا می‌شویم. (ارزیابی عملکرد کارکنان)

هوش تجاری

ساده ترین تعریف ممکن از هوش تجاری چیست شاید یک جمله از کتاب Business Intelligence for dummies باشد که میگوید:”استفاده از داده های مربوط به دیروز و امروز برای تصمیم گیری بهتر درباره فردا”

BI “هم یک فرآیند و هم یک محصول” است. یک فرآیند تکنولوژی محور برای تحلیل داده‌ها که در نهایت به مدیران، صاحبان کسب‌و‌کار و تمام تصمیم‌گیرنده‌های اساسی یک کسب‌‍‌‌و‌کار، اطلاعاتی عملی (محصول) می‌دهد. اطلاعاتی که به سازمان‌ها امکان می‌دهد رفتار “رقبا ، تأمین‌کنندگان، مشتریان، فناوری‌ها، خریدها، بازارها، محصولات و خدمات و فضای عمومی کسب و کار” خود را در خارج سازمان و رفتار کارکنان خود را در داخل پیش‌بینی کنند.

هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

لردکلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازه گیری می­گوید: “هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت می­کنیم را اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم می­توانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی می­دانیم. در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید. کاپلان و نورتون از محقیقین در زمینه هوش تجاری معتقدند مدیران و کارکنان به چیزی که اندازه می­گیرند، توجه دارند و افراد نمی­توانند چیزی را که سنجیده نمی­شود، خوب مدیریت نمایند. به عبارتی دیگر باید گفت هرچه را که نتوانیم اندازه­ گیری کنیم نمی­توانیم کنترل کنیم و هرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود. مدیریت هر سازمان بدون اندازه ­گیری عملکرد همانند مدیریت یک تیم فوتبال بدون برنامه و آگاهی است.

مهم­ ترین چالش و موضوع در تمام تجزیه و تحلیل­ های سازمانی رسیدن به عملکرد مناسب و توانایی سنجش عملکرد است زیرا سازمانی که توانایی سنجش عملکرد را دارد به قطع می­تواند در مسیر بهبود عملکرد گام بردارد. و از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمی­باشد. هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیت­ های خود بالاخص در محیط­ های پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از طرف دیگر سازمانی بدون سیستم ارزیابی و کنترل توانایی برقراری ارتباط با محیط درون خود سازمان و سازمان­ های دیگر را به راحتی نخواهد داشت. از هم گسیختگی سازمانی در اتخاذ تصمیم، کارمندانی بدون برنامه و بدون انگیزه و در نتیجه از هم پاشیدگی سیستم از ملموس ترین عواقب نداشتن سیستم ارزیابی است. فقدان نظام کسب بازخورد امکان انجام اصلاحات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیت­های سازمان را غیر ممکن می­نماید، که سرانجام این پدیده مرگ سازمانی است. امروزه بیشتر سازمان­ ها به این نکته پی برده ­اند که اطلاعات، خون زندگی اقتصاد دیجیتال است و کلید موفقیت در عصر اطلاعات، اتخاذ تصمیماتی است که بدون تناقض، بهتر و سریع تر در فضای رقابت پیش دستی کند. این درحالی است که مدیران برای اتخاذ تصمیمات بهتر، به حقایق مفید و مرتبط در لحظه نیاز دارند، اما اغلب فاصله و شکاف عمیقی بین اطلاعات مورد نیاز مدیران و حجم عظیم داده ­هایی که واحد تجاری در عملیات هر روزه اش گردآوری می­کند وجود دارد.

از جمله دشوارترین چالش ­هایی که هر شرکت با آن روبرو است، روند تصمیم­گیری­ های کُند است. وقتی تیم­ ها اهداف استراتژیک جدیدی را دنبال می­کنند و از چالش ­های جدید ارتباطی استفاده می­کنند، ممکن است با افزایش هرچه بیشتر این ارتباطات و اطلاعات، شرایط برای مدیریت و کنترل سخت شود. زمانی که حجم عظیمی از دیتا به سمت کارکنان و یک مجموعه سرازیر می­شود و دسترسی به این اطلاعات و استخراج دانش از این اطلاعات به صورت کُند و محدود اتفاق می­افتد این فرایندهای ممکن است باعث دلسردی کارکنان و کاهش بهره وری آن­ها شود که البته می­تواند به روند  شرکت آسیب برساند.

به منظور تشویق تیم­ های فعال در یک شرکت برای همکاری و حفظ قدرت رقابتی،  و دوری از فرایندهای غیر بهینه جابجایی داده ­ها برای بهینه سازی عملکرد کارمندان، تشویق کارمندان تیم و پیشتازی در بازار رقابتی می­توان از ابزار قدرتمند هوش تجاری بهره برد.

همانطور که اشاره کردیم BI یک فرآیند تکنولوژی محور است بنابراین طیف گسترده‌ای از ابزار، اپلیکیشن‌ و متدلوژی را شامل می‌شود که به یک سازمان کمک می‌کند که بتواند اطلاعات (Data) را از سیستم داخلی و منابع خارجی شرکت جمع‌آوری کند و آنها را برای تحلیل آماده کند. که متداول‌ترین این روش‌ها به قرار زیر است:

  • *On-Line Analytical Processing (OLAP)
  • *On-Line Transaction Processing (OLTP)
  • *Data Warehousing (DW)
  • *Data Mining (DM)
  • *Intelligent Decision Support System (IDSS)
  • *Intelligent Agent (IA)
  • *Knowledge Management System (KMS)
  • *Supply Chain Management (SCM)
  • *Customer Relationship Management (CRM)
  • *Enterprise Resource Planning (ERP)
  • *Enterprise Information Management (EIM)

از مجموع این اطلاعات که در نهایت به صورت‌های مختلفی مثل: گزارش دهی در هوش تجاری Reporting ، داشبورد کاکپیت دیجیتال cockpit ، داشبورد هوش تجاری (BI)، چارت، نقشه، گراف و سایر اجزای هوش تجاری ارائه می‌شود برای آنالیز و تحلیل به مدیر و تصمیم گیرنده نهایی سازمان تحویل داده می‌شود.

هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان

 با پیاده‌سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.

لازم به ذکر است، صرف وجود تمام تکنیک‌ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمی‌تواند اثبات کننده هوشمندی کسب‌و‌کار آن سازمان باشد. به همین علت است که برای هوش تجاری از کلمات استقرار و پیاده سازی استفاده می‌کنند نه از کلمه نصب؛ چرا که عواملی دیگر نیز غیر از بسته‌های نرم افزاری در درست کار کردن هوش تجاری مؤثرند.مواردی مانند تلقی سازمان از اطلاعات که به عنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی محسوب می‌شود و نوآوری که در سازمان باید بخشی از کار تجاری سازمان تلقی شود و نوع تفکر سازمان در مورد اطلاعات و نوآوری مسلماً در بسته‌های نرم‌افزاری وجود ندارند، بلکه باید در لابه لای لایه‌های زیرساخت سازمان فرهنگ سازی و لحاظ گردند. توجه به این موارد در میزان بهره‌وری سیستم هوش تجاری نقش بسزایی خواهند داشت.

ارزیابی عملکرد کارکنان با هوش تجاری

ارزیابی عملکرد کارکنان با هوش تجاری : ارزیابی عملکرد در نحوه استفاده از منابع و امکانات در قالب شاخص­ های کارایی بیان می­شود. اگر در ساده ­ترین تعریف، نسبت داده به خروجی را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار می­دهد. ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولاً مترادف با اثربخشی فعالیت­ ها است. منظور از اثربخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارآ بودن فعالیت­ ها و عملیات است . ارزیابی عملکرد از جمله مواردی است که محققان و کاربران را سالیان متمادی به چالش واداشته است. هدف اصلی از اجرای ارزیابی عملکرد در سازمان تعیین میزان عملکرد واقعی سازمان در هر یک از شاخص های مورد بررسی و با توجه به اهداف پیشبینی شده در همان معیار می­باشد.

ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری

بحث ارزیابی عملکرد کارکنان با هوش تجاری تقریباً ورد زبان مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی سازمان‌هاست. در زمان استخدام و انجام مصاحبه استخدامی، همیشه سوال این است که آیا عملکرد این فرد در آینده‌ برای مجموعه مثبت خواهد بود؟ در زمان محاسبه حقوق و مزایا هم، باز از عملکرد و ارزیابی عملکرد حرف می‌زنیم. در زمان استعفا هم، بخش قابل توجهی از نقدها و گلایه‌ها، به کیفیت عملکرد و ارزیابی عملکرد مربوط است.

اما برای اینکه بحث‌های ما و انتظارات ما و سنجش‌های ما منطقی‌تر و قابل دفاع‌تر باشد، لازم است مشخص کنیم که منظور ما از ارزیابی عملکرد چیست و تعریف عملکرد شغلی را به صورتی شفاف و دقیق مشخص کنیم. یکی از تقسیم‌بندی‌های رایج، کلی و البته بسیار مهم در ارزیابی عملکرد، تقسیم عملکرد به دو حوزه‌ی وظیفه‌ای (task performance)  و زمینه‌ای (contextual performance) است.

بخشی از ارزیابی عملکرد به این مسئله باز می‌گردد که فرد، وظیفه‌ای را که بر عهده‌اش گذاشته‌اند با چه کیفیتی انجام می‌دهد. کارایی او در انجام وظیفه‌اش چقدر است و آیا اثربخشی فعالیت‌هایش در سطح مطلوب قرار دارد؟ این نوع عملکرد را عملکرد وظیفه‌ای می‌نامند. مثلاً برخی از شاخص‌هایی که ممکن است در ارزیابی عملکرد وظیفه‌ای یک کارمند بانک که پشت گیشه می‌نشیند مورد توجه قرار بگیرد عبارتند از: تعداد مراجعینی که در هر روز به وی مراجعه می‌کنند و درخواست‌هایشان انجام می‌شود یا نظم در ورود و خروج و یا تعداد نامه‌های تشکر یا انتقادی که به واسطه‌ی رفتار او با مراجعین، دریافت می‌شود.اما سوال اینجاست:آیا برای یک کارمند بانک، همین که مشتریان از وی راضی باشند کافی است؟

 جنبه‌ی دوم عملکرد هر فرد، عملکرد او در بستر سازمان و شیوه‌ی رابطه‌ی او با همکاران و با سازمان است. این بخش از عملکرد را   Contextual Performance می‌نامند که در فارسی به صورت لغت به لغت، به عملکرد زمینه‌ای ترجمه شده است. اگر چه به نظر می‌رسد عملکرد در بستر سازمان به شکلی گویاتر این مفهوم را بیان کند. معمولاً وقتی از عملکرد در بستر سازمان صحبت می‌شود، سؤال کلیدی این است که فرد تا چه حد حاضر است فراتر از وظیفه‌ی رسمی و تعریف شده‌ی خود در چارچوب شرح وظایف سازمانی عمل کند؟ به این مثال توجه کنید: ساعت کار سازمان تمام شده و بر خلاف همیشه کار چند نفر از مراجعین انجام نشده (شاید به خاطر تعطیلی‌های مکرر، امروز مراجعه زیاد است). هیچ محدودیت قانونی برای خروج از سازمان وجود ندارد و من بر اساس شرح وظایف رسمی، کارهایم را انجام داده‌ام. آیا به خاطر این چند نفر ممکن است چند دقیقه بیشتر بمانم تا فردا مجبور نشوند دوباره به اینجا بیایند؟

وقتی از عملکرد زمینه‌ای حرف می‌زنیم، به یک انسان نه به عنوان کارمندی که یک موقعیت شغلی را اشغال کرده است، بلکه به عنوان یک عضو از خانواده‌ی بزرگ سازمان نگاه می‌کنیم و تعاملات فرد را با سایر افراد سازمان، مد نظر قرار می‌دهیم.

این تعاملات بازه‌ی گسترده‌ای را از رفتارهای ساده‌ی فردی تا گفتگوها و تعاملات پیچیده در جلسات سازمانی شامل می‌شوند.

با توجه به توضیحات فوق، می‌توان ده‌ها و صدها مورد از مصداق‌های عملکرد زمینه‌ای را فهرست کرد. مواردی که اگر تمام آنها را هم انجام ندهیم، باز هم کوچک‌ترین خللی در وظایف رسمی‌مان ایجاد نمی‌شود و بر اساس شرح وظایف، فردی وظیفه شناس و دارای عملکرد مطلوب خواهیم بود.

اما اصل ماجرا بر جای خود باقی است: نمی‌توان عملکرد را صرفاً در عملکرد وظیفه‌ای خلاصه کرد.

حال سؤال این است که چگونه هوش تجاری در ارزیابی عملکرد کارکنان به مدیران منابع انسانی کمک می‌کند؟  

برای استفاده از هوش تجاری در ارزیابی عملکرد (یکی از وظایف اصلی مدیریت منابع انسانی)، لازم است معیارهای عملکرد را به صورت دقیق در هر یک از حوزه‌های وظیفه‌ای و زمینه‌ای به دست آورده تا بتوانیم آن‌ها را سنجیده و به عنوان داده وارد فرآیند هوش تجاری کنیم تا BI در نقش یک ابزار تصمیم ساز کلیه پردازش های واحد منابع انسانی را هم مدیریت نموده و امکان دسترسی دقیق، بهنگام و جامع به داده‌های سامانه‌های مختلف و همچنین امکان انجام تجزیه و تحلیل نیروی انسانی و ارائه گزارش‌های جامع را فراهم نماید. (ارزیابی عملکرد کارکنان)

مدیریت منابع انسانی با هوش تجاری

مدیریت منابع انسانی با هوش تجاری: با پیاده‌سازی سیستم‌های هوش تجاری در واحد منابع انسانی امکان پاسخ گویی به سوالات زیر بسیار ساده خواهد شد:

  • آیا برنامه های جذب نیرو در سازمان شرایطی را فراهم خواهد کرد که سازمان تبدیل به یک سازمان تربیت‌کننده مدیر باشد و نه استخدام‌کننده مدیر؟
  • آیا کارکنان سازمان آماده تبدیل شدن به مدیران سازمان هستند؟
  • نیاز سازمان در حوزه نیروی کار در آینده چگونه خواهد بود؟
  • کدامیک از کارکنان لایق تشویق و کدامیک لایق تنبیه هستند؟
  • پیدا کردن کارکنان ناراضی و رفع مشکلات احتمالی آنها قبل از آنکه وی تصمیم به ترک سازمان کند.
  • پیدا کردن شکاف‌های احتمالی میان مدیران و کارکنان عادی.

در نتیجه سیستم‌های هوش تجاری امکان پاسخ گویی سریع‌تر و دقیق‌تر به این‌گونه سؤالات که می‌تواند باعث شکوفایی و رفع بسیاری از مشکلات در سازمان شود را فراهم خواهند کرد.

مزایای استفاده از هوش تجاری

در ادامه مطلب به بررسی مزایای استفاده از هوش تجاری خواهیم پرداخت.

دسترسی به موقع به اطلاعات

از جمله مزایای داشبورد هوش تجاری، دسترسی سریع و آسان به اطلاعاتی است که بر کارایی کارمندان شرکت تأثیر می­گذارد. کارمندان به جای اتلاف وقت برای دسترسی به اطلاعات مورد نیاز خود از بین هزاران هزار رکورد داده، داده­ های مورد نیاز خود را در هر زمان به سرعت دریافت می­کنند. داشبوردهای کاری  با استفاده­ ی راحت، به روز رسانی­ هایی را برای گزارشاتی که موجب صرفه جویی در وقت و منابع گرانبها می­شود، نشان می­دهند. در نتیجه، زمان تصمیم گیری کاهش یافته و روحیه و بهره وری افزایش می­ابد. داشبوردهای هوش تجاری داده هایی را ارائه می دهد که بر اساس آنها متخصصان می­توانند آگاهانه انتخاب کرده و کارایی را بهبود بخشند. علاوه بر این، هوش تجاری امکان بررسی سوابق خرید یا سایر رفتارهای مشتری یا تصمیم گیری فوری در مورد خدمات مشتری و تأثیرات احتمالی آن بر شرکت، کارمندان و سهامداران را فراهم می ­آورد.

تصمیم گیری مبتنی بر داده

پیش از ارائه تجهیزات به منظور تجزیه و تحلیل داده ­های پیشرفته، رهبران تجارت تمایل داشتند حدس بزنند که چگونه می­توان فرآیندهای کسب و کار را به بهترین نحو بهبود بخشید و مدیریت کرد. امروزه تجزیه و تحلیل­ های پیچیده، بینش منحصر به فردی در مورد فرایندهای شرکت به مدیران ارائه می­دهد. تصمیم گیری مبتنی بر داده به یک امر عادی و روز مره تبدیل شده است و ابزارهای هوش تجاری مدیران را به روز نگه می­دارد. این تصمیمات ممکن است شامل پیش بینی فروش (تحلیل پیشگویانه در هوش تجاری)، برنامه ریزی بودجه، پاداش و رضایتمندی کارکنان باشد و همچنین رضایت مشتری را افزایش دهد. بسیاری از این تجزیه و تحلیل­ ها می­تواند منجر به تغییراتی در سطح شرکت شود که در غیر این صورت اتفاق نمی­افتد. علاوه بر این، ابزارهای هوش تجاری به عنوان بستری برای ساخت گزارش ­های هوشمند (گزارشات مالی در هوش تجاری) و داشبوردها عمل می­کنند و به آن­ها اجازه دهند طبق آن عمل کنند. ارتباط شفاف رمز رضایت و انگیزه کارکنان است. همچنین باعث افزایش ارتباطات و بهبود روند اصلی سازمان خواهد شد.

 عملکرد

از جمله عناصری که بر بهره وری کارکنان تأثیر منفی می­گذارد، نبود اهداف مشخص و احساس کلی هدف است. فرسودگی شغلی، ناامیدی و مدیریت  ناهماهنگ و بدون اگاهی و تسلط از نقاط ضعف در تصمیم­گیری موثر است. با این حال هوش تجاری ممکن است کارمندان و مدیران را وادار کند تا با بهینه سازی روزهای کاری خود و واکنش سریع به تغییرات، بر این مشکلات غلبه کنند. به این ترتیب، هر یک از کارکنان نسبت به عملکرد شرکت احساس مسئولیت می­کنند. در نتیجه، تیم چابک تر و فضای شرکت بسیار رقابتی­ تر می­شود. داشبوردهای هوش تجاری (مثلا داشبورد کاکپیت دیجیتال cockpit) ممکن است زنجیره فرماندهی را وارونه جلوه دهد. بیشتر تصمیمات به مدیران مشاغل و نمایندگانی که استقلال عمل دارند، داده شود. بنابراین یک افزایش فوری در بهره وری، کیفیت کار و رضایت مشتری ایجاد خواهد شد. افزایش کارایی کارمندان به دلیل حذف کارهای اتلاف وقت، پیش پا افتاده و زائد مانند جمع آوری داده­ ها از مکان­ های مختلف حاصل می­شود. کارمندان با استفاده از داشبورد هوش تجاری تمام اطلاعات مهم مورد نیاز را در نوک انگشتان خود دارند. تمرکز بر کارهای مهم باعث کارآیی کارکنان و احساس رضایت بیشتر می­شود.

داشبورد هوش تجاری همچنین ابزاری برای صرفه جویی در وقت است که کارکنان را مجبور می­کند تلاش و توجه خود را بر یافتن راه حل­ های نوین معطوف کنند. به تیم های چابک و خود سازمان دهنده نیازی نیست که گفته شود کدام وظیفه را بر عهده دارند. داشبورد هوش تجاری می تواند به ترسیم پارامترهای اصلی در مورد انتظارات مدیریت کمک کند. از جمله ویژگی های اصلی داده ها، عینیت آن است. اعداد، اعداد هستند، نه احساسات. درک این مسئله ممکن است در مواقعی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی­رود و تیمی که روی یک پروژه کار کرده احساس دلسردی و بی انگیزگی کند، دشوار باشد. با داشتن همه حقایق در یک مکان، تصمیم گیری آگاهانه و تلاش برای دستیابی به دیدگاه گسترده­تری نسبت به شرایط آسان تر است.

تعامل، رقابت

عنصر دیگری که داشبوردهای هوش تجاری می­توانند تأثیر قابل توجهی در آن داشته باشند، تعامل کارمندان است. هدف مشخص و ارائه داده های مربوطه، عامل اصلی تعهد به اتمام یک پروژه است. شفافیت ارائه شده توسط داشبورد هوش تجاری نه تنها چابکی و تعامل را بهبود می بخشد بلکه باعث ایجاد رقابت دوستانه می­شود. رقابت همیشه یک عامل محرک است و دیدن تقدیرات دریافت شده توسط همکاران ممکن است دیگران را به الگوبرداری از آنها القا کند. این امر به ویژه در مورد استخدام­ های جدید بیشتر به چشم می­خورد، به طور مثال افردی که جدیداً به تیم می­پیوندند و می­خواهند به عنوان مشارکت کننده موثر دیده شوند. داشتن سیستمی که اهداف کارمندان را به نمایش بگذارد، یک محیط داده محور ایجاد می­کند که در آن هر شخص برای اندازه گیری، و اغلب احساسات ذهنی، عددها را برای  ارزیابی استفاده می­کند.

ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری

انگیزه

بسیاری از شرکت­ هایی که از داشبورد هوش تجاری  برای افزایش انگیزه کارمندان استفاده می­ کنند، آنها را به طور برجسته در دفتر نمایش می دهند. داشتن اطلاعات کلیدی شرکت در صفحه بزرگ به کارکنان در به روز نگه داشتن وضعیت شرکت کمک می کند و ممکن است به آنها یادآوری کند که کار خود را ادامه دهند. ایجاد احساس مالکیت در بین کارمندان برای ایجاد انگیزه در تیم های سخت کوش ضروری است. مدیران می توانند “با مشارکت کارمندان در جنبه های بیشتر کار ، با مشارکت آنها در برنامه ریزی، گزارش دهی و ارزیابی پروژه ها و نه فقط انجام کار، ارزش کارمندان خود و توانایی تعهد به کار را افزایش دهند.” شفاف سازی فعالیت های تیم بر محصول نهایی تأثیر می گذارد و به قرار دادن آن در یک زمینه بزرگتر کمک می کند. هوش تجاری این کار را انجام می دهد. به اشتراک گذاشتن داده ها به طور برجسته و تقویت احساس مالکیت ، اشتراک داده ها جنبه های انگیزشی شفافیت را تقویت می کند و کارمندان را به تمرکز تشویق می­کند.

یکی از فواید هوش تجاری و شرکتی که از هوش تجاری استفاده می­کند این است که کارمند به تاثیر نقش  خود را در یک پروژه و در کل شرکت آگاهی دارد. علاوه بر این هوش تجاری اجازه می­دهد تا کارمندان برتر ردیابی شوند و برای افزایش انگیزه دیگران استفاده شوند. با این حال، داشبوردهای هوش تجاری همچنین ممکن است کارمندان ناراضی و غیرمولد را شناسایی کنند. در این حالت هوش تجاری به مدیران کمک می کند تا ضعیف ترین پیوندهای شرکت را مشاهده کنند. در هر صورت، ابزارهای هوش تجاری ابزاری ارزشمند، برای نشان دادن موفقیت­ های کارمندان است، یا کشف چالش هایی است که باید از طریق توزیع مجدد وظایف مرتفع شود.

ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری

جمع ­بندی ارزیابی عملکرد کارکنان (ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری)

جمع ­بندی ارزیابی عملکرد کارکنان ( ازریابی عملکرد کارکنان سازمان با استفاده از هوش تجاری ):به طور کلی می­توان چنین ادعا نمود که سازمان­ ها و مؤسسات به دو دلیل عمده نیاز به استفاده از هوش تجاری دارند، نخست به منظور انجام تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از نتایج ارزیابی عملکرد که می­تواند به آنها در تصمیم­گیری بهتر کمک کند. دوم اینکه کمک زیادی به پیش بینی آینده رفتار سازمان خواهد نمود. (تحلیل پیشگویانه در هوش تجاری)

یکی از مهم ترین عوامل در اجرای ارزیابی عملکرد موفق در سازمان انتخاب شاخص ­های ارزیابی صحیح است به گونه ­ای که چنانچه در انتخاب شاخص­ ها شتاب یا کم توجهی صورت پذیرد امکان ارزیابی عملکرد سازمان وجود نداشته و یا ارزیابی دقیق و صحیحی صورت نخواهد گرفت. در نهایت هوش تجاری به مدیران سازمان ها کمک می نماید تا متناسب با مقصد و هدفی که دارند، دانش مورد نیاز را جهت تصمیم گیری صحیح مشاهده نمایند و کارمندان خود را در جهت رسیدن به موفقیت هدایت کنند.

منابع

  • Zack Jourdan, R. Kelly Rainer, and Thomas E. Marshall. Business Intelligence: An Analysis of the Literature. Information Systems Management, 25: 121–131.
5/5 - (1 امتیاز)

هیچ نظری وجود ندارد