معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI) : بعد از این که  مدیر عملیاتی، استراتژی هوش تجاری پیشنهادی شما را پذیرفت و مدیر ارشد مالی آماده ی تامین مالی پروژه شد، اکنون نوبت شماست تا بفهمید چگونه می توانید بخش های استراتژی های تدوین شده را محقق کنید.تا این مرحله، تمرکز شما بر مسائل تئوری، تعریف ابزارها و فن آوری ها و ارزیابی نحوه ی تناسب یک بخش با بخش دیگر بود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که استراتژی را عملی کنید و نقشه راه پروژه هوش تجاری را بسازید.

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)

در این نوشتار قصد داریم در مورد معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI) صحبت کنیم. پس با تیم راهبرد همراه باشید.

نقشه راه هوش تجاری ( roadmap هوش تجاری ) چیست؟

نقشه راه هوش تجاری ( roadmap هوش تجاری ) چیست؟ نقشه راه هوش تجاری، مانند نقشه ی سفر به عنوان یک راهنمای کلی به شما کمک می کند تا از نقطه ی A به نقطه ی B برسید. وظیفه ی شما این است که بهترین مسیر را بین این دو نقطه پیدا کنید و به درستی برنامه ریزی کنید تا جاده را هموار کنید. هدف نقشه ی راه هوش تجاری این است که بهترین مسیر بین جایی که هستید و جایی که می خواهید باشید را نشان دهد. توجه داشته باشید همیشه سریع ترین و ارزان ترین مسیر، بهترین مسیر نخواهد بود. به عنوان مثال، اگر به دنبال مسیر ارزان قیمتی هستید که به درستی کار کند، باید زمان را فدای هزینه کنید. از طرفی، نصب سریع ابزار هوش تجاری با بودجه ی محدود موفقیت آمیز نخواهد بود.

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)
roadmap هوش تجاری ، ردمپ هوش تجاری، نقشه راه هوش تجاری

نقشه ی راه هوش تجاری، سندی است که اهداف رسمی، الزامات سطح بالا و فعالیت های خاص پروژه را مشخص می کند. در واقع، نقشه ی راه هوش تجاری مانند یک اساسنامه است که تیم پروژه از آن به عنوان یک راهنما برای تعیین زمان بندی، تخصیص منابع و بازاریابی داخلی پروژه استفاده می کند.

بدین ترتیب، نقشه ی راه باید به گونه ای باشد که به شما بگوید چه کاری را انجام دهید، چگونه  برای رسیدن به هدف برنامه ریزی کنید و چه ابزارهایی برای انجام کار خود استفاده کنید.

در اینجا چند نمونه از مواردی که باید در نقشه ی راه خود لحاظ کنید، آورده شده است:

  • بیان مشکل کسب و کار و محدوده خاص راه حل
  • تجزیه و تحلیل مالی اولیه
  • وضعیت فعلی زیرساخت اطلاعاتی سازمان
  • ترکیب کلی تیم پروژه و تقسیم مسئولیت ها
  • بحث در مورد نرم افزارهای موجود و جدید که برای راه حل هوش تجاری استفاده خواهد شد
  • ریسک ها و محدودیت ها

قبل از این که بتوانید نقشه ی راه خود را به پایان برسانید، شاید مجبور باشید تصمیمات بزرگی در مورد معماری راه حل هوش تجاری بگیرید. این تصمیمات اولیه تعیین کننده ی نوع ابزار  و استعدادهای مورد نیاز تیم شما برای انجام کارتان هستند.

همان طور که نقشه ی راه را می سازید، با دقت بیشتری به نیازها و توانایی خود بپردازید و به چند ایده و احتمال فکر کنید.

سعی کنید با افرادی که می توانند به شما کمک کنند – چه در داخل سازمان چه خارج از آن- ارتباط برقرار کنید. نباید با این تصور که سند نقشه ی راه، خود هدف است؛ فرآیند برنامه ریزی را کوتاه کنید.

معماری هوش تجاری چیست؟

معماری هوشمند کسب و کار برای توصیف استاندارد داده ها استفاده می شود. یکی از اجزای اصلی معماری هوش تجاری، انبار داده ها است. انبار داده ها وظیفه ی  استخراج، سازمان دهی و ذخیره سازی داده ها را در هوش تجاری بر عهده دارد.

معماری متمرکز در مقابل معماری غیرمتمرکز هوش تجاری

از آن جایی که شکل نقشه ی راه به شکل کلی راه حل بستگی دارد، یکی از بزرگترین محرک های آن، معماری متمرکز و غیرمتمرکز هستند.  این دو معماری شامل رویکردهای بسیار متفاوتی برای فرآیند اجرای هوش تجاری هستند.

تفاوت معماری متمرکز با غیرمتمرکز در هوش تجاری چیست؟

معماری متمرکز مجموعه ای از ابزارهای مشترک را در اختیار شرکت قرار می دهد و موثرترین روش ها را در سراسر سازمان به اشتراک می گذارد. این سیستم به یک نهاد یا تیم، مسئولیت اتخاذ تصمیم های کلیدی هوش تجاری را می دهد.

از سوی دیگر، یک معماری غیرمتمرکز برخی از سیاست ها و عملکردها را در حوزه های مختلف هوش تجاری تغییر می دهد. این نوع سیستم می تواند ابزارهای ایده آل هوش تجاری را در اختیار همه قرار دهد؛ بنابراین، این سیستم بسیار جذاب به نظر می رسد. البته، گاهی مدیریت این بخش سخت خواهد شد.

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)
معماری متمرکز در مقابل معماری غیرمتمرکز

انتخاب کدام معماری در هوش تجاری مناسب تر است؟

شما به کدام یک از معماری ها نیاز دارید؟ معماری متمرکز یا غیرمتمرکز؟ پاسخ به این سوال به تعدادی متغیر بستگی دارد که می توان آن ها را در دو عنوان خلاصه کرد.

  • فرهنگ سازمانی هوش تجاری

اکثر شرکت ها یکی از دو فرهنگ اساسی زیر را دارند:

  1. خودکامه

در این فرهنگ سازمانی، تصمیمات از بالا به پایین گرفته می شود و فضای کمی برای تفسیر وجود دارد. در فرهنگ خودکامه، مدیریت استراتژی و برنامه کاربردی توسط سیستم مرکزی کنترل می شود.

  1. کارآفرین

در این فرهنگ سازمانی، تصمیمات تجاری در سراسر شرکت گرفته می شود و به  نوآوری ها توجه ویژه ای می شود. این فرهنگ ها، فرصت بیشتری به سیستم های غیرمتمرکز هوش تجاری برای شکوفایی می دهند.

  • ساختار سازمانی هوش تجاری (چارت سازمانی هوش تجاری)

در بیشتر موارد، ساختار سازمانی با فرهنگ سازمانی هماهنگی دارد. به عنوان مثال، در فرهنگ خودکامه  که تصمیمات از بالا گرفته می شوند، ساختار قدرت و ارتباطات از مدیران ارشد شروع شده و به اعضای سازمان در سطوح پایین تر ختم می شود. در حالی که، شرکت های کارآفرین به جای سلسله مراتب از مدیریت ماتریسی استفاده می کنند. در مدیریت ماتریسی، کارکنان تا پایان پروژه در کنار هم کار می کنند؛ و در عین حال، وظایف مربوط به خودشان را نیز به درستی انجام می دهند.

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)
ساختار سازمانی هوش تجاری (چارت سازمانی هوش تجاری)

از آن جایی که هوش تجاری به جمع آوری داده های متفاوت نیاز دارد، شرکت هایی که کار تیمی ندارند، هنگام نصب یک راه حل هوش تجاری متمرکز دچار مشکل می شوند؛ زیرا، در این شرکت ها اشتراک گذاری داده ها به درستی صورت نمی گیرد. (در همین زمینه: پایگاه های داده هدف هوش تجاری (BI) )

آیا معماری هوش تجاری جایگزین دارد؟

بعد از این که معماری متمرکز یا غیرمتمرکز را ایجاد کردید، می توانید سایر انتخاب ها را برای معماری انجام دهید. برای این کار، باید تعدادی از عوامل حیاتی را در نظر بگیرید.

  • داده ها چگونه و در کجا نگه داری می شوند؟
  • برنامه ی ادغام چگونه خواهد بود؟
  • چه ابزارهایی در سراسر سازمان مورد استفاده قرار می گیرد؟

اگر شما به دنبال دیدگاه گسترده ای در مورد راه حل های موجود در بازار باشید، ممکن است در ابتدا سوالات زیادی در ذهنتان داشته باشید که برای همه ی آن ها پاسخی موجود نباشد. تا زمانی که به الزامات و طراحی های دقیق نپردازید، نمی توانید تمام جزئیات راه حل های ممکن را ارائه دهید. بنابراین، باید فهرستی از جایگزین ها را برای معماری هوش تجاری تهیه کنید.

شروع ارزیابی معماری هوش تجاری

انتخاب های معماری برای اجرای هوش تجاری شما همیشه با سه دسته اصلی فناوری شروع می شود. این فناوری ها به شرح زیر هستند:

  • سخت افزار: بحث در مورد این که در صورت وجود، چه تغییرات سخت افزاری مورد نیاز است.
  • مدیریت داده: فهرست کوچکی از گزینه‌های مدیریت داده (مانند نحوه انتقال و تبدیل داده‌ها و کارهایی که پایگاه داده باید انجام دهد.)
  • ابزارهای کاربر نهایی: توصیه هایی از یک یا چند ابزار که مستقیماً نیازهای تجاری سیستم را برآورده می کنند.

برای ارزیابی، از ابزارهای کاربر نهایی شروع کنید. اگر ایده ی خوبی از الزامات دارید، ابزارهای کاربر گزینه ی مناسبی برای شروع هستند. می توانید فهرستی از ابزارهای موجود را تهیه کنید که نیازهای پرس وجو، گزارش گیری و تحلیل شما را برآورده می کنند. سپس برای توسعه ی ارزیابی معماری و شناسایی فناوری ها، داده هایی که ابزارها را پشتیبانی می کنند پردازش کنید. و در نهایت، به دنبال سخت افزار مورد نیاز برای اجرا باشید. (در همین زمینه: چالش های اجرای هوش تجاری و تصویر کلی از هوش تجاری (BI) )

معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI)
معماری هوش تجاری

1- واقع بین باشید

در ابتدای پروژه، امکانات پیش روی شما – ابزارهای نرم افزاری، پلتفرم های سخت افزاری، دستورالعمل ها و فرآیندهای اجرای هوش تجاری – گسترده هستند . شما تصور می کنید هر آن چه که به آن فکر می کنید به واقعیت تبدیل خواهد شد. اما، همیشه این گونه  نیست! سعی کنید واقع بین باشید و به سرعت گزینه های پیش روی خود را به چند گزینه ی اصلی محدود کنید.

فناوری مورد استفاده در شرکت و جهت گیری آتی آن، می تواند عامل اصلی در تصمیم گیری معماری هوش تجاری باشد. آیا استانداردهایی در داخل شرکت وجود دارد که انتخاب های مربوط به ابزار شما را محدود کند؟ به عنوان مثال، آیا سازمان شما برای سیستم مدیریت داده ی خود به فروشنده ی اصلی متکی است؟ اگر چنین است، آیا این بدان معناست که سیستم هوش تجاری محدود می شود؟

در نظر گرفتن این محدودیت ها باید یک ایده ی اصلی در مورد کارایی گزینه های پیش رو به شما بدهد.

2- فهرست خود را کوتاه کنید

سعی کنید فهرست کوتاهی از جایگزین های معماری ایجاد کنید به گونه ای که، حداقل نیازهای شما را برآورده کنند و امیدوار باشید که بیشترین بازدهی را خواهند داشت.

توجه داشته باشید، هر لیست کوتاه باید شامل پرس و جو، گزارش، تجزیه و تحلیل و سایر ابزارهای ظاهری باشد که کاربران نهایی در سراسر شرکت بتوانند از آن ها استفاده کنند. در نهایت، مطمئن شوید که هر گونه نیاز سخت افزاری را در لیست کوتاه  خود قرار داده اید. به عنوان مثال، اگر فهرست کوتاه شما، شامل راه حلی برای ایجاد یک  محیط انبار داده متمرکز جدید است، ورودی فهرست کوتاه باید شامل موارد زیر باشد:

  • تجزیه و تحلیل اولیه ظرفیت پردازش و ذخیره سازی موجود (نسبت به حداقل مقدار مورد نیاز)
  • یک پیکربندی سخت افزاری ایده آل برای حداکثر عملکرد

3- نگاهی دوباره به فهرست کوتاه خود داشته باشید

شاید شما قبلاً توانسته باشید شکاف بین قابلیت های سیستم های موجود و الزامات تجاری برای سیستم هوش تجاری را تجزیه و تحلیل کرده کنید؛ اما، اکنون زمان آن فرا رسیده است که راه حل ها را در چارچوب مشخصی قرار دهید.

شما می توانید این کار را با بررسی راه حل های موجود در فهرست کوتاه خود و تجسم نحوه ی عملکرد آن ها در هنگام نصب در محیط شرکت خود، انجام دهید.

در این مرحله منطقی است که بحث های عمیقی با فروشندگان نرم افزار و مشاوران خود داشته باشید تا بتوانید اطلاعات دقیقی در مورد قابلیت های محصول و گزینه های پشتیبانی آن ها داشته باشید. با آن ها در مورد وضعیت فعلی خود بحث کنید و با دقت به نحوه ی برخورد آن ها با چالش هایی که با آن ها روبرو هستید، توجه کنید.

بدین ترتیب، فروشندگان نرم افزار، محصولات خود را به نمایش می گذارند و شما می توانید با نحوه ی عملکرد و سرعت آن ها آشنا شوید. فروشندگاه نیز در صورت داشتن ایده ی مفید، می توانند آن ها را در اختیار شما قرار دهند.

4- بررسی هزینه ها برای هر جایگزین

ارزیابی راه حل های ممکن بدون در نظر گرفتن بودجه، به شما آزادی خاصی می دهد تا بهترین گزینه ها را جدا کنید و مهم ترین اجزا را بدون محدودیت، شناسایی و ارزیابی کنید.

اما، دیر یا زود باید برای پرداخت هزینه ها چاره ای بیاندیشید. شما باید برای هزینه های زیر برنامه ریزی های لازم را داشته باشید:

  • مجوزهای نرم افزار
  • هزینه های اکتساب سخت افزار
  • هزینه های سرویس و نگه داری
  • هزینه های آموزشی و پشتیبانی

همانطورکه هزینه های هر راه حل جایگزین را بررسی می کنید، به خاطر داشته باشید که گران ترین راه حل همیشه بهترین نیست. این  تصور یک تله رایج است که بسیاری از مدیران پروژه را به دام انداخته است. به وضوح، قیمت یک جزء مهم است، اما قبل از پرداخت پول  باید مطمئن شوید  که محصولات از نظر کیفی در سطح قابل قبولی قرار دارند.

5- توسعه یک نقشه راه هوش تجاری

در هر مرحله از راه، نقشه ی راه تغییر می کند، متمرکز تر می شود و سطح عمیق تری از جزئیات را ارائه می دهد.

با انتخاب معماری انجام شده و تمرکز بیشتر روی راه حل، زمان آن فرارسیده است تا بیشتر روی واقعیت های موجود تمرکز کنید.

در این جا هدف شما ایجاد یک طرح کامل پروژه با دستورالعمل های گام به گام نیست. نقشه ی راه باید شامل مواردی باشد  که قرار است در زمان معین انجام شوند.

این نکته را به خاطر داشته باشید که شما باید فاز اول پروژه ی هوش تجاری را به گونه ای شروع کنید که راه حلی با ارزش، کم خطر و آسان ارائه شود.

در همین زمینه پیشنهاد میکنیم نوشتارهای قبلی به شرح زیر را مطالعه کنید:

جمع بندی معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI) ، roadmap هوش تجاری ، ردمپ هوش تجاری

جمع بندی معماری و نقشه راه هوش تجاری (BI) ، roadmap هوش تجاری ، ردمپ هوش تجاری : نقشه راه و معماری دو عنصر مهم هستند که شما هنگام شروع پروژه هوش تجاری باید به آن ها توجه ویژه ای داشته باشید. شما باید سعی کنید نقشه ی راه را به گونه ای طراحی کنید که با کمترین هزینه و زمان به بهترین نتیجه برسید. علاوه بر این، با استفاده از معماری درست هوش تجاری می توانید نقشه ی راه را به بهترین شکل توسعه دهید.

5/5 - (2 امتیاز)

هیچ نظری وجود ندارد